کلمه COMFAR اختصار عبارت انگلیسیCOmputer Model for Feasibility Analysis and Reporting «مدل کامپیوتری برای آنالیز امکانسنجی و گزارشگیری» است. این برنامه توسط واحد ارزیابی اقتصادی بخش عملیات یونیدو در سال ۱۹۷۹ در نیویورک تهیه و تدوینشده است.
مدل اصلی برنامه کامفار با استفاده از زبانهای برنامهنویسی پاسکال و C که قریب به ۵۰٫۰۰۰ خط (معدل یک کتاب ۲۵۰۰ صفحهای) میشود توسط یک گروه ۷ نفره در مدت یک سال و نیم طراحی شده است. در تهیه برنامه کامپیوتری کامفار از تجربیات بیش از ۳۰ کمیته ارزیابی اقتصادی کشورهای مختلف بهره گرفتهشده است و پس از طی ۳ سال دوران آزمایشی و رفع اشکالات، برای اولین بار در سال ۱۹۸۳ به بازار عرضه گردیده است. هزینه تهیه برنامه کامفار (COMFAR) بالغ بر یک و نیم میلیون دلار بوده و هماکنون بیش از نیم میلیون نسخه از آن در سراسر جهان و به ۱۵ زبان (ازجمله انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، چینی، هلندی، ایتالیایی، عربی، روسی، پرتغالی، اسپانیایی و غیره) در حال بهرهبرداری است.
نسخه اول کامفار (COMFAR) سال ۱۹۸۳ و نسخه ۱٫ ۱ آن در نوامبر ۱۹۸۴ به بازار عرضه شد و به دلیل استقبال از آن، نسخه ۲ و ۲، ۱ آن در سالهای ۱۹۸۶ و ۱۹۸۹ ارائه گردید. برنامه کامفار (COMFAR) هماکنون توسط نظم پویان صنعت نوین تحت نظارت یونیدو به فارسی برگردانده شده است و آخرین نسخه آن در اختیار متقاضیان قرار میگیرد.
اهداف برنامه کامفار (COMFAR)
زمانی که ایدههای متفاوت جهت سرمایهگذاری و انتخاب مطرح گردید، سرمایهگذاران به دنبال راهحلهای مختلفی بودند تا بتوانند بهترین تصمیم را بگیرند؛ اما وجود پارامترهای فراوان (بیش از ۴۰۰۰ متغیر) محاسبات را گاها آنقدر پیچیده میکرد که تصمیمگیرندگان از نتایج آنها اطمینان لازم را نداشتند. از طرف دیگر نگرشهای متفاوت به یک موضوع خاص، باعث میشد تا نتایج یکسان حاصل نشود. بهعبارتدیگر در مورد یک طرح، برخی از محاسبات طرح را اقتصادی جلوه میداد و بعضی دیگر کلاً آن را رد میکرد. این موضوع سبب شد تا متصدیان به فکر استاندارد نمودن تعاریف و محاسبات افتادند؛ اما مشکل اصلی یعنی پیچیدگی عملیات محاسباتی هنوز باقیمانده بود. برای حل این مشکل، کمیتهای در UNIDO برای استاندارد و کامپیوتری کردن همزمان ارزیابی اقتصادی طرحها تشکیل شد و نهایتاً برنامه کامفار(COMFAR) تهیه و به بازار عرضه گردید.
الف – نرمافزار کامفار:
طرح تجاری و پیشبینی درآمد و برآورد هزینه پروژههای صنعتی، معدنی، کشاورزی، زیربنایی، دریانوردی و… با استفاده از نرمافزار کامفار (COMFAR) انجام میپذیرد.
نرمافزار تخصصی کامفار (COMFAR) یک برنامه کامپیوتری است که از طرح تحقیقات قبل از بهرهبرداری حمایت میکند و استفاده از آن سازماندهی و محاسبه گزارشها مالی و اقتصادی را آسان میسازد.
نرمافزار کامفار (COMFAR) بر اساس مطالعات امکانسنجی و یا به عبارتی توجیهپذیری و یا قابلاجرا بودن و یا نبودن طرح و مطالعات فرصتیابی برای هر طرح صنعتی و معدنی طراحی گردیده است. نتایج نرمافزار کامفار (COMFAR) بیانگر جذابیت اقتصادی طرح بر اساس محدود و یا نامحدود بودن بودجه اقتصادی سازمان مجری است.
ب- ورودیهایی نرمافزار کامفار (COMFAR):
– تعریف پروژه
– برنامهریزی زمانی (فاز ساخت، فاز بهرهبرداری)
– محصولات
– واحدهای پولی (واحد پول داخلی، واحد پول خارجی)
– تورم (داخلی، خارجی)
– مشارکتها (داخلی، خارجی)
– تنزیل (نرخ تنزیل کل سرمایهگذاری، نرخ تنزیل سهامدار)
– هزینههای ثابت سرمایهگذاری شامل: (خرید زمین، محوطهسازی و بهبود زمین، کارهای عمرانی و ساختمانها، ماشینآلات و تجهیزات کارخانه، تجهیزات خدماتی و جانبی کارخانه، حفاظتهای زیستمحیطی، هزینههای سربار، هزینههای قبل از بهرهبرداری و هزینههای پیشبینی نشده)
– هزینههای تولید شامل: (مواد خام، ملزومات کارخانه، یوتیلیتی، انرژی، قطعات یدکی مصرفشده، تعمیرات و نگهداری، حق امتیاز، دستمزد، مالیات، هزینه سربار کارخانه، هزینههای اداری، هزینههای اجاره بلندمدت، هزینههای بازاریابی)
– برنامه فروش (فروش داخلی، فروش خارجی)
– سرمایه در گردش (موجودی کالا، مطالبات، تنخواه)
– منابع تأمین مالی (یارانه، آورده سهامدار، وام کوتاهمدت و درازمدت)
– مالیات، یارانه
ج- خروجیهای نرمافزار کامفار (COMFAR):
– بررسیهای مالی
– برآورد سرمایهگذاری ثابت
– برآورد سرمایه در گردش
– برآورد هزینه سالیانه تولید
– برآورد استهلاک سالیانه سرمایهگذاری
– برآورد کل سرمایه موردنیاز طرح
– برآورد قیمت تمامشده به تفکیک هزینهها
– تعیین منابع تأمین مالی طرح و هزینههای مالی آن
– تحلیل درآمدها و هزینههای طرح
– تعیین عملکرد سود و زیان طرح برای کل سرمایهگذاری و آورده سهام
– بررسیهای اقتصادی
– تعیین جریان خالص نقدی کل سرمایهگذاری
– تحلیل جریان نقدینگی تنزیل شده DCF
– نرخ بازده داخلی IRR
– تعیین ارزش فعلی خالص (npv)
– تعیین نرخ و دوره بازگشت داخلی (pbp) کل سرمایه
– تعیین نرخ و دوره بازگشت داخلی برای آورده سهامداران
– تعیین دوره بازگشت سرمایه
– تحلیل نقطه سربهسر
– شاخص سودآوری PI
– تحلیل حساسیت طرح به هزینههای پیشبینی نشده
– انجام آنالیز حساسیت پروژه و تحلیل ریسک
– تحلیل نسبتهای مالی
– تحلیل اثرات متقابل طرحها (آنالیز تلفیقی)
– تهیه صورتحسابهای مالی
دیکشنری کامفار واژهنامه Comfar III
Abbreviation: مخفف واحد پولی، این مخفف در پنجره مربوط به واحدهای پولی معرفی میشود.
Accounting Currency: واحد پولی مورداستفاده در عملیات حسابداری. در حقیقت این واحد پولی آن واحدی است که در جداول و گزارشها حسابداری (و یا خروجی نرمافزار کامفار(COMFAR) )کلیه ورودیها و خروجیهای پروژه بر مبنای آن بیان میشوند. اگر این واحد پولی یک واحد پولی داخلی باشد، در صورت وجود واحدهای پولی خارجی این ارقام توسط نرخ تسعیر ارزی که در پنجره واحدهای پولی معرفیشده، به واحد پول داخلی تبدیل میشوند و بالعکس. واحد پولی مورداستفاده در عملیات حسابداری در پنجره واحدهای پولی تعریف میشود.
Accounts payable: حسابهای پرداختنی. این حسابها بیانگر خرید کالا و خدمات بهصورت نسیه است. درواقع زمانی که بابت خریدها ازجمله خرید مواد اولیه موردنیاز پروژه، وجهی پرداخت نمیشود بهای این خریدها در این حساب نشان داده میشود. جهت محاسبه این حساب از تعداد روزهای پوشش حسابهای پرداختنی که در پنجره سرمایه در گردش تعریفشده، استفاده میشود. هرگونه کاهش (افزایش) در حسابهای پرداختنی موجب افزایش (کاهش) در سرمایه در گردش میشود.
Accounts Receivable: حسابهای دریافتنی. این حسابها بیانگر فروشهای نسیه است. در حقیقت زمانی که در هنگام فروش محصولات پروژه وجهی دریافت نمیشود، بهای محصولات فروش رفته در این حساب نمایش داده میشود. جهت محاسبه این حساب از تعداد روزهای پوشش حسابهای دریافتنی که در پنجره سرمایه در گردش تعریفشده، استفاده میشود. هرگونه کاهش (افزایش) در حسابهای پرداختنی موجب کاهش (افزایش) در سرمایه در گردش میشود.
Actual end of production: تاریخ خاتمه تولید یک محصول یا خدمت خاص. این تاریخ توسط نرمافزار کامفار (Comfar III) بهصورت خودکار همان تاریخ خاتمه فاز تولید که قبلاً مشخص شده است، در نظر گرفته میشود ولی میتوان این تاریخ را در پنجره محصولات پروژه تعریف کرد.
Actual start up of production: تاریخ شروع تولید یک محصول یا خدمت خاص. نرمافزار کامفار (COMFAR) بهصورت خودکار این تاریخ را همان تاریخ شروع فاز تولید (تاریخ خاتمه فاز ساخت) در نظر میگیرد، ولی کاربر میتواند این تاریخ را در پنجره محصولات پروژه تعریف نماید.
Add to print job: گزارشها نرمافزار کامفار (Comfar III) را هم میتوان بهصورت همزمان با استفاده از آن، چاپ کرد و هم اینکه آنها را در یک مکان خاص ذخیره کرد و در پایان بهصورت یکجا چاپ کرد. با استفاده از این دستور میتوان گزارشها را جهت چاپ نهایی ذخیره نمود. این دستور در منوی چاپ یافت میشود.
Adjustment Factor: عامل تعدیل یا نسبت ارزش بازار تعدیلشده به ارزش مالی. در حقیقت با ضرب عامل تعدیل در ارزش مالی هر یک از ورودیها و خروجیهای پروژه، ارزش بازار تعدیلشده آنها حاصل میشود و بهمنظور حذف انحرافاتی است که در قیمتهای بازار صورت میپذیرد. ارزش بازار تعدیلشده در ارزیابی اقتصادی پروژه کاربرد دارد و عامل تعدیل در پنجرههای تعدیل هر یک از ورودیها و خروجیهای پروژه بهصورت مجزا تعریف میگردد.
Agricultural: پروژههای کشاورزی. منظور پروژههایی است که هدف اصلی آنان تولید و فروش محصولات کشاورزی و دام و طیور است. نوع پروژه که یکی از انواع آن کشاورزی است در پنجره پروژه جدید مشخص میگردد.
Allowances: معافیت، پاداش. اینگونه معافیتها و پاداشها بهمنظور تشویق سرمایهگذاری در برخی موارد خاص توسط مقامات دولتی اعطاء میشود که درنهایت باعث کاهش بدهیهای مالیاتی می شو. مبلغ معافیت سرمایهگذاری از سود کسر میشود که این باعث کاهش مالیات قابل محاسبه میگردد. معافیت استهلاک نیز هم ارزش دفتری داراییها را میکاهد و هم استهلاک قابل کسر را طی یک دوره مالی افزایش میدهد که این دو مسئله هر دو به همراه یکدیگر باعث کاهش مالیات محاسباتی میشود. این معافیتها در پنجره مالیاتها و معافیتها تعریف میشود.
Analyze: تحلیل. در این بخش منظور تحلیلهای اقتصادی است که ارزشهای اقتصادی از طریق تعدیل اطلاعات مالی محاسبه مینماید.
Annual Sales: میزان فروش محصولات و خدمات یک پروژه طی هر یک از سالهای فاز بهرهبرداری پروژه. این میزان در پنجره برنامه فروش برای هر یک از محصولات و خدمات بهطور مجزا تعریف میشود.
Annuity: یک نوع از بازپرداخت وامهای مربوط به پروژه که در آن جمع پرداختهای بهره واصل وام ثابت میماند. در حقیقت بهره با افزایش در اصل (اقساط) وام، کاسته میشود. نوع وام در پنجره تأمین مالی در بخش شرایط وام تعریف میشود.
Assign Economic Analysis: اجرای تحلیل اقتصادی. با انتخاب این گزینه، کلیه اقلام مالی مربوط به تحلیلهای اقتصادی انتخاب میشوند که معیار این انتخاب دو مورد است:
۱) انحراف زیاد از قیمتهای بازار
۲) ارزشهای بالا نسبت به سایر اقلام که این دو معیار بایستی بهصورت همزمان لحاظ شوند. این گزینه در منوی تغییرات (Edit Menu) یافت میشود.
Balance sheet and Ratios: ترازنامه و نسبتها (مالی و کارایی). ترازنامه درواقع تصویر واحد تجاری را در یکلحظه از زمان نشان میدهد. در ترازنامه ارزش داراییها و بدهیها و تفاوت آنها که خالص ثروت شهرت دارد، تشریح میشود. نسبتها نیز نمایانگر روابط موجود بین پارامترهای مختلف استخراجشده از ترازنامه میباشند که بهعنوان شاخصهایی جهت ورشکستگی، نقدینگی و یا سوددهی به کار گرفته میشوند. ازجمله این نسبتها میتوان به نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام و یا نسبت جاری اشاره کرد.
Break-even-analysis: تجزیهوتحلیل نقطه سربهسر. در نقطه سربهسر، درآمد فروش بهطور کامل قادر به پوشش هزینههای ثابت و متغیر است و چیزی به نام سود برای واحد تجاری باقی نمیماند.
Business Result: نتایج تجاری. این نتایج شامل یکسری گزارشها مالی (درآمد، تراز نسبتها، جریانات نقدی، هزینههای مستقیم، سربهسر و غیره) قابلچاپ میباشند. در حقیقت نتیجه تحلیلهای مالی در قالب نتایج قابلنمایش و چاپ هستند.
Calculation: محاسبه. درواقع محاسبات بر روی دادههای ورودی پروژه انجام میگیرد که نتایج تجاری حاصل این محاسبات خواهند بود. جهت اجرای محاسبات از منوی مقیاس (Module) استفاده میشود.
Capitalize interest: بهره پرداخت نشده در مورد برخی وامها، بهره متعلقه به دلایلی پرداخت نمیشود و به مبلغ اسمی اولیه وام اضافه میشود و اصطلاحاً این بهره، سرمایهای میشود. همزمان، این میزان بهره پرداخت نشده، به شکل یک دارایی ظاهرشده و به روش تعریفشده توسط کاربر، مستهلک میشود.
Cash Flow: جریانات وجه نقد. این جریانات شامل وجوه نقد ورودی به پروژه وجوه نقد خروجی از آن (قابلطرح با واژههای پولی) است که مربوط به برنامهریزی مالی، بازده کل سرمایهگذاری و بازده صاحبان حقوق پروژه است.
Cash- in- hand: وجوه در دست. بخشی از سرمایه در گردش که نمایانگر وجوه نقد ذخیرهشده جهت تأمین پرداختهای احتمالی کوتاهمدت است. بهعبارتدیگر برخی از وجوه پروژه که جهت مخارج جاری پروژه نگهداری میشود.
Coefficient of Turnover: ضریب گردش یا تعداد روزهای گردش هر یک از اقلام مربوط به سرمایه در گردش طی یک سالی مالی (این سال مالی معمولاً ۳۶۰ روز در نظر میگیرد میشود). این ضریب از طریق تقسیم عدد ۳۶۰ بر تعداد روزهای پوشش مربوط به هریک از این اقلام محاسبه میشود.
Compare: مقایسه در منوی گرافیک، واژه مقایسه به چشم میخورد که عملکرد یک پروژه را با پروژههای دیگر مورد مقایسه قرار میدهد. لازم به ذکر است که این گزینه در مورد نسخه فعلی از کامفار (Comfar III) فعال نیست.
Constant Principal: نوعی از وام است که اصل وام در اقساط مساوی طی دوره مشخصی از زمان بازپرداخت میشود.
Construction phase: فاز ساخت. مرحلهای از پروژه که طی آن پروژه مورد ساخت و استقرار (اجرا) قرار میگیرد. درواقع در این فاز مراحل ساخت یک پروژه انجام میشود و انجام آن جهت رسیدن به دوره بهرهبرداری ضروری است. لازم به ذکر است که استهلاک داراییها در فاز ساخت امکانپذیر نیست و بایستی این استهلاک تا دوره بهرهبرداری محاسبه نشود.
Begin: منظور تاریخ شروع فاز ساخت پروژه است.
Length: طول مدت دوره ساخت که در قالب سال و یا ماه قابلبیان است.
End: آخرین روز فاز ساخت مدنظر است که خود بهصورت خودکار محاسبه و نمایش داده میشود و توسط کاربر قابل اصلاح و تغییر نیست.
Coordinates: مختصات. منظور مختصات هر یک از نقاط موجود در نمودار با توجه به محورهای افقی و عمودی نمودارهای ارائهشده در نرمافزار کامفار (Comfar III) است. واژه مختصات در منوی گرافیک قابل ملاحظه است. با علامت زدن در کنار این واژه میتوان مختصات نقاط دلخواه در نمودار را ملاحظه نمود.
Cost allocation: تخصیص هزینه. زمانی که در هنگام تعیین مشخصات ویژه پروژه مسئله تخصیص هزینه نیز علامت زده شود، بهصورت خودکار گزینههای مربوط به تخصیص هزینه ظاهر میشوند. البته کامفار (Comfar III) توصیه میکند که همزمان با انتخاب گزینه تخصیص هزینه، مسئله مراکز هزینه نیز انتخاب شود. با استفاده از مسئله تخصیص هزینه میتوان هزینههای موجود در پروژه را (بر مبنای مراکز هزینه) به محصولات پروژه تخصیص داد و گامی در جهت انجام حسابداری صنعتی برداشت.
Cost- benefit analysis: تجزیهوتحلیل منافع- مخارج. اینگونه تجزیهوتحلیلها در رابطه با تجزیهوتحلیلهای اقتصادی انجام میشود. درواقع در اینگونه تحلیلها ارزشهای ورودیها و خروجیهای پروژه به ارزشهای اقتصادی تبدیل میشوند و منافع و مخارج حاصل از آنها مورد مقایسه قرار میگیرند.
Value added: ارزشافزوده پروژه. این ارزشی افزوده از طریق کسر کردن هزینههای مربوط به مواد اولیه و خدمات واسطهای به کار گرفتهشده در تولید از قیمت بازار آن کالا و خدمات به دست میآید.
Net Foreign exchange: خالص ارزش وجوه از ورودی و خروجی به پروژه. این خالص میتواند شامل جریانات ورودی مستقیم حاصل زا صادرات محصول و جریانات خروجی مستقیم حاصل از واردات مواد اولیه باشد. همچنین جریانات ورودی و خروجی غیرمستقیم حاصل از مبادلات ارزی مربوط به فعالیتهای پروژه نیز شامل این خالص ارزش وجوه ارزی میشود.
Employment Effect: اثرات استخدامی پروژه، بهعبارتدیگر فرصتهای استخدامی که از اجرای یک پروژه حاصل میشود. میزان سرمایهگذاری به ازای هر نفر استخدامشده در یک پروژه، شاخصی برای مؤثر بودن پروژه از جهت اشتغالزایی تلقی میشود.
Economic appraisal: ارزیابی اقتصادی و بهعبارتدیگر تجزیهوتحلیل مخارج و منافع یک پروژه که این تحلیل از طریق تعدیل ارزشهای بازار توسط حذف انحرافات و کاربرد پارامترهای ملی و محلی امکانپذیر میشود. یک معیار عمومی جهت قابلپذیرش بودن یک پروژه فزونی منافع بر مخارج مربوط به آن است. تجزیهوتحلیل ارزشافزوده پروژه یکی از راهکارهای موجود جهت ارزیابی اقتصادی پروژه است.
Cost Center: مرکز هزینه. در حقیقت یک فعالیت اصلی از پروژه که میتوان یک گروه از هزینهها را بدان مربوط کرد، بهعنوان یک مرکز هزینه تلقی میشود. ازجمله مراکز هزینه میتوان به مرکز تولید- انبار و حملونقل اشاره کرد. اطلاعات مربوط به مرکز هزینه را زمانی میتوان در اطلاعات ورودی پروژه وارد کرد که در قسمت مشخصات ویژه پروژه، گزینه مربوط به مرکز هزینه علامت زده شده باشد.
Cost center analysis: تجزیهوتحلیل مرکز هزینه. درواقع جهت انجام تجزیهوتحلیل ساختاری پروژه، هزینهها به فعالیتهای خاصی تخصیص داده میشوند. اگر تحلیل مرکز هزینه در بخش مشخصات ویژه پروژه فعال شده باشد، در کلیه پنجرههای مربوط به هزینه، بخش تجزیهوتحلیل مراکز هزینه مشاهده میشود. در این بخش میتوان هر یک از هزینهها را به مرکزی خاص نسبت داد.
Cost structure: ساختار هزینهها که درواقع بیانگر سلسلهمراتب نزولی مخارج و هزینههای یک پروژه است و بهعبارتدیگر هزینههای پروژه را از بالا به پایین به نمایش میگذارد.
Annual adjustments (fixed and variable costs): هزینههای تولید یا میتوانند در قالب هزینههای استاندارد بیان شوند و یا در قالب هزینههای سالانه و یا ترکیبی از هر دو که در صورت استفاده از هزینههای سالانه از گزینه تعدیلت سالانه استفاده میشود. در صورت معرفی هزینههای استاندارد، استفاده از هزینههای سالانه میتواند بهمنظور نمایش انحرافات مثبت و یا منفی از استانداردها باشد، لذا هرگونه انحرافی از هزینههای استاندارد از طریق مقایسه این هزینهها با هزینههای سالانه (annual adjustment) حاصل میشود. البته در بخشهای هزینههای سالانه هم میتوان بخش ثابت را از متغیر تفکیک نمود.
Cost by products: در صورت انتخاب گزینه تخصیص هزینهها، هزینههای مستقیم مربوط به هر محصول تحت این عنوان مشخص میشود.
Fixed costs: هزینههایی که در طول هرسال از تولید ثابت هستند و با تغییر در ظرفیت تولید کموزیاد نمیشوند.
Fixed part: درصدی از هزینههای تولید که طی سال تولید ثابتاند و با تغییر در ظرفیت تولید کموزیاد نمیشوند.
Indirect costs: هزینههای غیرمستقیم و بهعبارتدیگر هزینههایی که بهطور مستقیم قابل تخصیص به یک محصول خاص نیستند و این بیشتر در زمانی اتفاق میافتد که تولید چند محصولی وجود داشته باشد و این هزینهها با توجه به مبنایی که در بخش تخصیص هزینهها مشخص میشوند، به محصولات تخصیص داده میشوند.
Per unit of out put: میزان مواد مصرفی در هر واحد تولیدی
Standard production costs at nominal capacity: مقادیر و هزینههای مربوط به ورودیهای موردنیاز جهت تولید یک محصول خاص در یک ظرفیت تولیدی اسمی تعریفشده. این مقادیر در هزینههای هر واحد صرفی ضرب شده و کل هزینه استاندارد تولیدی مربوط به یک واحد محصول را به دست میدهد. هزینه تولید واقعی از جمع بخش ثابت و بخش متغیر هزینههای تولید به دست میآید که تابعی از نرخ واقعی تولید در ظرفیت اسمی تولید است.
Variable costs: هزینههای متغیر که بهصورت خطی تابعی از جم تولید واقعیاند. بخش متغیر هزینهها بهصورت درصدی از کل هزینههای استاندارد در پنجره هزینههای تولیدی تعریف میشود.
Variable Part: درصدی از هزینههای تولید که مستقیماً با حجم تولید تغییر میکنند. این درصد در پنجره هزینههای تولید تعریف میشوند.
Currency: واحد پولی که ارزش ورودیها و خروجیهای پروژه را نمایش میدهد. در مورد تحلیل مالی هم میتوان از واحد پولی داخلی و هم واحد پولی خارجی استفاده کرد.
Name: نام واحد پولی
Abbreviation: مخفف واحد پولی (بهعنوانمثال Rls برای ریال ایرانی)
Exchange Rate: نرخ تسعیر که بیانگر تعداد واحدهای پولی معادل یک واحد پولی خاص است. بهعنوانمثال هر یک دلار آمریکا معادل ۸۰۰۰ ریال ایران است که ۸۰۰۰ همان نرخ تسعیر برای تبدیل دلار آمریکا به ریال ایران مورداستفاده قرار میگیرد که از طریق ضرب ۸۰۰۰ در دلار آمریکا میتوان ریال ایران را به دست آورد.
Data Input: ورود دادهها. نرمافزار Comfar III به کاربر اجازه میدهد در مکانهای موردنیاز اطلاعات لازم را هم بهصورت متن و هم بهصورت عددی وارد کند.
Data Structure: ساختار دادهها. دادههای مربوط به یک پروژه میتوانند بهصورت یک ساختار درختی وارد نرمافزار Comfar III شوند که در این صورت هم نظم دادهها رعایت میشود و هم اینکه ورود اطلاعات کمتر با مشکل مواجه میشود و کمتر اطلاعاتی جهت ورود فراموش میشوند. تنه اصلی این درخت همان پروژه موردنظر کاربر است. شاخههای اصلی یک پروژه صنعتی به شرح زیر میباشند: شناسایی پروژه، برنامهریزی زمانی، محصولات، واحدهای پولی، ساختار مراکز هزینه، تورم، مشارکتها، تنزیل وجوه نقد، هزینههای سرمایهگذاری، هزینههای تولید، برنامه فروش، سرمایه در گردش، منابع تأمین سرمایه، مالیاتها و معافیتها، تاریخ شروع (در مورد پروژههای بهسازی و نوسازی) و تحلیل اقتصادی، ساختار دادهها با توجه به نوع پروژه (صنعتی، کشاورزی، معدنی و غیره) ممکن است متفاوت باشد.
Decimal Digital: تعداد اعشار را جهت نمایش نتایج تحلیلها قابلتعیین در منوی تغییرات است.
Default: در نرمافزار کامفار (Comfar III) این امکان وجود دارد که برای برخی از ارقام و شرحها مواردی را بهصورت قراردادی تعیین کرد. البته از طریق این گزینه در منوی تغییرات میتوان برخی از این موارد قراردادی را تغییر داد. بهعنوانمثال میتوان به موارد زیر که بهصورت قراردادی در نرمافزار کامفار (COMFAR) تعریفشدهاند، اشاره کرد:
– تخصیص واحد پول داخلی و مخفف مربوط به آن
– انواع روشهای استهلاک
– ذخیره کردن فایلهای ایجاد شده
– حداقل روزهای پوشش یا ضریب گردش
Depreciation allowance: معافیت ناشی از استهلاک که از طریق افزایش هزینه استهلاک انجام میشود و نهایتاً باعث کاهش درآمد مشمول مالیات میشود. این امر یکی از مواردی است که در هنگام تشویق سرمایهگذاری در برخی موارد خاص اجرا میشود.
Deprecation Conditions: شرایط مربوط به محاسبات استهلاک بایستی در پنجرههای مربوط به سرمایهگذاری و نیز پنجره مربوط به بهرههای پرداخت نشده (سرمایهای شده) مشخص شود. ازجمله این شرایط میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
– روش استهلاک
– تاریخ شروع استهلاک
– نرخ سالانه استهلاک
– مدت عمر دارایی
– ارزش قراضه (بهصورت درصدی از ارزش اولیه دارایی)
Deprecation type: انواع روشهای استعلام نوع روش استهلاک بایستی در پنجره مربوط به هزینههای سرمایهگذاری و نیز پنجره مربوط به وام در مورد بهرههای پرداخت نشده، مشخص شود.
Linear to scrap: روش استهلاک خطی مستقیم تا ارزش قراضه. در این روش از ارزش اولیه دارایی، ارزش قراضه کسر شده و تقسیم بر تعداد سالهای عمر آن دارایی شده و مبلغ استهلاک برای هرسال که برای آنها مساوی است، محاسبه میشود.
Linear to zero: روش استهلاک خطی مستقیم تا صفر. در این روش ارزش اولیه دارایی بر تعداد سالهای عمر دارایی تقسیم میشود و ارزش استهلاک که برای سالهای موردنظر مساوی است، محاسبه میشود.
Acceterated: روشهای استهلاک شتابدهنده. در این روش بیشترین مبلغ استهلاک در سال اول محاسبه میشود و روش محاسبه استهلاک بدینصورت است که ارزش اولیه خرید دارایی منهای ارزش قراضه آن در نرخ استهلاک تعیینشده ضرب میشود. برای سالهای بعدی ارزش دفتری دارایی در نرخ موردنظر ضرب میشود و بدین ترتیب مبلغ استهلاک بهصورت سالانه کاسته میشود.
Sum-of-digital: روش مجموعه سنوات. در این روش مبلغ استهلاک در هرسال به سال محاسبه استهلاک بستگی دارد و بدینصورت محاسبه میشود که جهت تعیین نرخ استهلاک در هرسال، کسر این نرخ از این رابطه به دست میآید: جمع سالهای عمر دارایی تعداد سالهای عمر دارایی بهصورت نزولی عنوان میشود (مثلاً عمر ۴ ساله: ۱۰=۴+۳+۲+۱) و در صورت کسر تعداد سالهای عمر دارایی بهصورت نزولی عنوان میشود (مثلاً نرخ استهلاک در سال اول در مثال قبلی ۱۰/۴، در سال دوم ۱۰/۳، در سال سوم ۱۰/۲، در سال چهارم ۱۰/۱ است).
Depth of analysis: عمق تحلیلها و بهعبارتدیگر نوع تحلیل که میتواند مالی و اقتصادی باشد. این نوع در هنگام شناسایی پروژه تعیین میشود. لازم به ذکر است که نرمافزار Comfar III بهصورت قراردادی، تحلیل مالی را حتماً انجام میدهد، ولی تحلیل اقتصادی توسط کاربر درخواست میشود.
Direct costing: هزینهیابی مستقیم. هزینههای در پنجرههای مربوط به هزینههای تولیدی، بهطور مستقیم به برخی محصولات تخصیص داده میشوند و جهت محاسبه حاشیه فروش یا حاشیه سود و محصول مورداستفاده قرار میگیرد.
Direct Data: دادههای مستقیم. آن دسته از دادهها (هزینهها یا درآمدها) که بهطور شخصی به یک محصول خاص مربوط میشود، دادههای مستقیم و بقیه دادههای غیرمستقیم تلقی میشوند.
Discounted cash flow: جریان وجوه نقد تنزیل شده. جهت احتساب ارزش زمانی پول. بایستی ارزش فعلی وجوه آتی محاسبه شود که این از طریق تنزیل این وجوه با استفاده از نرخ تنزیل که در پنجره معرفیشده، انجام میپذیرد.
Discounted return on total equity: بازده تنزیل شده کل حقوق. این بازده از طریق تنزیل مابهالتفاوت وجوه مازاد پروژه قبل از وجوه نقد توزیعشده بهعنوان سود سهام و کل سرمایه پرداختشده توسط سرمایهگذاران محاسبه میشود. لذا این رقم نشانگر بازده بالقوه پروژه از ناحیه صاحبان حقوق پروژه است. البته بازده مؤثر بستگی به سیاست سود سهام اتخاذشده توسط صاحبان پروژه دارد. از سوی دیگر این بازده بالقوه از لحاظ تئوری حداکثر بازده ممکن پروژه است.
Discounting: تنزیل کردن یا فرایند محاسبه ارزش فعلی وجوه نقد آتی با استفاده از نرخ تنزیل مناسب. با تقسیم عدد یک بر نرخ تنزیل، عامل تنزیل محاسبه میشود که با نزدیک شده به زمان حال این عامل به عدد یک نزدیک و نزدیکتر میشود.
Economic analysis: تجزیهوتحلیل اقتصادی. زمانی که کلیه ورودیها و خروجیهای پروژه در قالب ارزشهای اقتصادیشان بیان شوند، این تحلیلها قابل انجام است. جهت تبدیل ارزشهای مالی ورودیها و خروجیهای پروژه به ارزشهای اقتصادیشان از عوامل و نرخهای مناسب تبدیل بهره گرفته میشود.
Economic rate of return: نرخ بازده اقتصادی که همان نرخ بازده داخلی است که با توجه به قیمتهای ارزشهای اقتصادی محاسبه شده است.
Edit node: ویرایش دادهها. اطلاعات و دادههای ورودی پروژه غالباً قابل اصلاح و ویرایش توسط این گزینه که در اغلب پنجرهها ملاحظه میشود، هستند. همچنین جهت ویرایش موردنظر از منوی تغییرات نیز بهره گرفته میشود.
Efficiency ratios: نسبتهای کارایی. این نسبتها بیانگر چگونگی استفاده منابع به کار گرفتهشده در یک پروژه میباشند که از طریق ارتباط بین برخی پارامترهای موجود در پروژه محاسبه میشوند. این نسبتها معمولاً جهت مقایسه پروژهها با یکدیگر و یا با یک صنعت خاص استفاده میشود.
Employment effect: اثرات استخدامی پروژه. بهعبارتدیگر فرصتهای استخدامی که از اجرای یک پروژه حاصل میشود. میزان سرمایهگذاری به ازای هر نفر استخدامشده در یک پروژه، شاخصی برای مؤثر بودن پروژه از جهت اشتغالزایی تلقی میشود.
End of production: تاریخ پایان تولید یک محصول یا خدمت خاص در پروژه. این تاریخ میتواند الزاماً همان تاریخ خاتمه پروژه نباشد.
Equity (capital): حقوق و یا سرمایه. وجوهی که توسط افراد سهیم در پروژه جهت تأمین هزینههای سرمایهگذاری و یا تولید تهیه میشود. نحوه توزیع این حقوق بین صاحبان حقوق معمولاً دلالت بر مالکیت و ادعای هر از صاحبان نسبت به منافع مالی ایجاد شده توسط پروژه دارد.
Escalation: صعود خاص قیمتها. این امکان وجود دارد که هر یک از اقلام ورودی پروژه با نرخ مشخصی طی سالهای پروژه رشد داشته باشند که این نرخ معمولاً طی دوره زمانی عمر پروژه ثابت است. عموماً این واژه در مورد افزایش قیمت یک قلم از هزینهها (درآمدها) نسبت به افزایش عمومی قیمتها به کار برده میشود. نرخ تورم بیانگر یک افزایش عمومی قیمتها در یک سال خاص در مورد واحد پول داخلی و یا خارجی است که از یک شاخص عمومی ازجمله شاخص قیمت مصرفکنندگان تبعیت میکند. یک قیمت میتواند هم تأثر از تورم و هم صعود خاص قیمتها باشد و این دو باهم منافاتی ندارند.
Exchange rate: نرخ تسعیر. زمانی که برای تعیین قیمت دادههای مربوط به پروژه از دو یا چند واحد پولی متفاوت استفاده شوند، این قیمتها همگی بایستی با استفاده از نرخهای مناسب که همان نرخهای تسعیر هستند، به یک واحد پولی مشخص (معمولاً واحد پول داخلی) تبدیل شوند. نرخ تسعیر نمایانگر ارتباط بین واحدهای پولی متفاوت است.
Expansion projects: پروژههای بهسازی. این پروژهها معمولاً به عملیات شرکتهای موجود اضافه میشوند. این پروژهها میتوانند در مورد بهبود محصولات یک شرکت اجرا شوند و مواردی از این قبیل. این نوع پروژهها در پنجره شناسایی پروژهها تعریف میشوند. در مورد این نوع پروژهها نرمافزار Comfar III این امکان را فراهم میکند ک اطلاعات مربوط به داراییها و بدهیها فعلی شرکت را نیز وارد تحلیلها نمود.
Feasibility Study: مطالعات امکانسنجی. یک دسته مطالعات و تحقیقاتی که راهکارهای موجود جهت اجرای طرحها و پروژههای سرمایهگذاری را موردبررسی قرار میدهند تا امکانپذیر بودن آنها را در راستای تحقق اهداف خاص صاحبان پروژه مورد رد و یا تأیید قرار دهند.
Financial analysis: تجزیهوتحلیل مالی. در اینگونه تحلیلها کلیه تبعات مالی اجرای یک پروژه موردبررسی قرار میگیرد. نتایج اینگونه تحلیلها بر تصمیمگیری افراد ذینفع و ذیعلاقه در پروژه اعم از سرمایهگذاران و اعتباردهندگان تأثیر بااهمیتی خواهد داشت.
Financial Ratios: نسبتهای مالی. شاخصهایی که عملکرد مالی پروژه را از طریق ارتباط دو پارامتر مختلف مالی در زمینههای متفاوت موردبررسی قرار میدهند. این نوع نسبتها در تعیین احتمال ورشکستگی و خطرات مرتبط با پروژه کمک شایانی مینمایند.
Fixed investment costs: هزینههای ثابت سرمایهگذاری. این مخارج بدین منظور صرف میشوند که بتوان پروژه را به مرحله بهرهبرداری رساند. ازجمله این مخارج میتوان به خرید زمین، داراییهای بلندمدت ازجمله ماشینآلات و تجهیزات و خرید لیسانس و دانش فنی اشاره کرد.
Foreign: خارجی. در رابطه با پروژه هم خریدها و هم فروشها میتوانند در بازار خارجی انجام گیرند. در این موارد بهجای واحد پول داخلی از واحد پول خارجی استفاده میشود که در تحلیلها بایستی مشخصاً از یکدیگر جدا شوند.
Foreign Exchange effect: جریانات ورودی و خروجی وجه نقد ناشی از مبادلات خارجی مرتبط با پروژه. این جریانات میتوانند بهطور مستقیم و یا غیرمستقیم با فعالیتهای پروژه مرتبط باشند.
منبع:pafcoerp.com